این جوان ۱۷ ساله چطوری سرهنگ شده؟!
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۳۴۲۹۳
به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، «رضا (غلامرضا) هاشمی» یکی از نیروهای واحد اطلاعات عملیات لشکر ۱۷ علیابن ابیطالب(ع) بود که از دوران دفاع مقدس یادداشتهای روزانه دارد و خاطراتی که امروز برای مخاطب جذاب و طنزآمیز است. یکی از خاطرت این رزمنده دفاع مقدس مربوط به سال ۱۳۶۶ است که او به همراه دوستانش درجه سرهنگی را از بازار خریدند و دادند یک خیاط روی لباسشان نصب کرد که این کار تبعاتی هم داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سال ۱۳۶۶ در مقر گردان قمربنی هاشم(ع) در کرخهکور (کوره پزخانه) بودیم. یک روز من و «غلامرضا وردی» که از نیروهای آزاد گردان بودیم، تصمیم گرفتیم برای مرخصی روزانه به اهواز برویم. از آقای اورنگ که فرمانده گردانمان بود، برگه گرفتیم. یکی از دوستان به نام نجفیان که سنش از ما بیشتربود، گفت من هم با شما میآیم. بعد سه نفره با مینیبوسهای عبوری رفتیم اهواز.
اولین نفر از سمت راست، غلامرضا هاشمی در مقر گردان قمر بنیهاشم (ع)
عشق ما خوردن ساندویج بندری دو نونه بود؛ حسابی دلی از عزا درآوردیم و تا عصر در اهواز بودیم. میخواستیم به مقر گردان برگردیم که دیدیم کنار خیابان یک بنده خدایی چرخ خیاطی گذاشته و خیاطی میکند. در کنارش هم یک مغازه درجه فروشی بود. دلمان خواست درجه بگیریم و بدهیم خیاط روی لباسمان نصب کند. من و غلامرضا درجه سرهنگی خریدیم و دادیم خیاط روی لباسهایمان دوخت؛ از این تفنگ مسی کوچکها هم روی یقهمان دوخت. برای آقای نجفیان هم درجه گروهبانی دوختیم و به قولی او شد گماشته ما.
سوار مینیبوس شدیم و چند ساعتی در راه بودیم که به اندیمشک برسیم. مسافرها با تعجب به ما نگاه میکردند که ۲ جوان ۱۸ ـ ۱۷ ساله چطور میتوانند سرهنگ باشند؟! بخصوص اینکه یک سره به نجفیان دستور میدادیم که برایمان آب بیاورد و کارهایمان را انجام بدهد.
خلاصه به مقر که رسیدیم، غروب شده بود. دیدیم کسی داخل مقر نیست و همه داخل حسینیه هستند. آقای اورنگ داشت خیلی جدی برای نیروهای گردان سخنرانی میکرد و سکوت کامل برقرار بود. ما ۳ نفر وارد حسینیه شدیم. همه با دیدن ما و درجههایمان زدن زیر خنده. جلسه سخنرانی بهم ریخت. ناگهان آقای اورنگ از پشت میکروفن فریاد زد، وردی و هاشمی سریع بروید و درجههایتان را بکنید. ما هم از ترسمان سریع رفتیم و در زیر نور فانوس کوکها را میکندیم. خیاط هم که آدم حلالخوری بود، چندین دفعه با چرخ درجهها را دوخته بود و کندن آنها هم خیلی سخت بود.
غلامرضا هاشمی و غلامرضا وردی
دوستان دیگر از جمله غلامرضا و علی امامی هم پست را رها کرده بودند و به ما در کندن درجهها کمک میکردند. من هم در ضمن کندن درجهها داشتم پشت سر آقای اورنگ حرف میزدم که «حالا خوب شد درجه سرتیپی نزدیم وگرنه اورنگ دادگاه صحرایی برایمان راه میانداخت.» آقای اورنگ با محمد حاجعلیبیگی که پیک گردان بود، پشت چادر داشتند صحبتهای ما را میشنیدند. یک دفعه دوتایی آمدند داخل چادر. آقای اورنگ که فرمانده دوست داشتنی بود، گفت: «حالا پشت سر من حرف میزنید، آقای وردی با امامی تا صبح باید پست بدهند.» من یواش زدم زیر خنده که با من کار نداشت. اما آقای اورنگ گفت: «شما آقای هاشمی! فردا وسایلت را تحویل میدهی و میروی اراک؛ از گردان اخراجی؛ ما چنین نیروی خاطی را نمیخواهیم».
غلامرضا تا صبح پست داد. من هم تخت گرفتم خوابیدم. صبح وسایلم را تحویل دادم و پیاده راه افتادم تا به سر جاده برسم و به اراک برگردم. در راه با خودم میگفتم: «الان میروم اراک و با اعزامی بعدی به جبهه میآیم. اصلا اگر هم نشد با یک گردان یا لشکر دیگر میآیم. مگر قحطی لشکر یا گردان آمده؟!»
همینطوری که داشتم میرفتم، آقای اورنگ با ماشین به سراغم آمد. کلی باهم حرف زدیم. او میگفت: «من از شما انتظار بیشتری دارم؛ شما نیروی قدیمی هستی و ما حالا یک چیزی گفتیم، برگردید گردان» بعد از این صحبتها باهم برگشتیم؛ اما هیچ موقع من دست از این کارهایم برنداشتم و شیطنتهای خودم را ادامه دادم.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: لشکر ۱۷ غلامرضا هاشمی اراک درجه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۳۴۲۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انگیزه عجیب مردی که به زنان جوان حمله میکرد
در ماههای مارس و آوریل، گزارشهایی مبنی بر ضرب و شتم شدید زنان منهتن در نیویورک با انگیزه قتل به پلیس رسید. در این گزارشها ۷ زن از مردی که در خیابان آنها را به شدت کتک زده است، شکایت کردهاند.
به گزارش بی بی سی؛ در ۴ مارس یکی از این زنان، زنی ۳۰ ساله است که به گفت او، حوالی ساعت ۸ بعد از ظهر به وقت محلی در حال رفتن به خانه در نزدیکی خیابان دلنسی و خیابان اسکس بوده است که ناگهان مردی از پشت سر ضربهای به او زده و او را بر زمین پرت کرده و با چاقو چند ضربه به او زده و گریخته است. این زن میگوید من نمیتوانستم نفس بکشم، چند لحظهای بالای سر من ایستاده بود و مطمئن شد کار مرا تمام کرده است. بعد از اطمینان بلافاصله از صحنه گریخت.
در ۲۵ مارس، در ساعت ۱۰:۱۵ صبح به وقت محلی، زن ۳۶ ساله در خیابان کریستی و ریوینگتون مورد ضربو شتم شدیدی قرار گرفت. این حملات ادامه داشت تا ۱۷ آوریل، ساعت ۳۶ صبح به وقت محلی، یک زن ۲۷ ساله در حالی که در میدان واشنگتن شمالی راه میرفت، با ضربات چاقو بر سر و پهلو مورد حمله قرار گرفت.
در این این حمله ضارب از سوی شاهدان شناسایی شد. پلیس بعد از اینکه هویت ضارب را به نام داکوان آرمستد ۳۱ ساله، مشخص شد، او را مورد تعقیب قرار داد. چند نفر از این زنان به دلیل شدت جراحات در بیمارستان بستری هستند و به گفته پزشکان امید چندانی به زنده ماندنشان نیست.
این حملات باعث شد که وحشت سراسر شهر را در بر گیرد. با این گزارشات پلیس منهتن، تحقیقاتی را برای پیدا کردن عامل وحشت در بین زنان منهتن را آغاز کرد. بدین ترتیب سشنبه ۲۳ آوریل، داکوان به اتهام ضرب و شتم شدید سریالی زنان منهتن در مخفیگاهش در برانکس توسط پلیس دستگیر شد.
به گفته پلیس نیویورک این حملات که با انگیزه قتل انجام میشد، به دلیل نفرت او از زنان بوده است. اما تحقیقات درباره این پرونده ادامه دارد.
tags # اخبار حوادث سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟